درد

سلام

دارم دیونه میشم... دارم از درد به خودم میپیچم... شدم مثل بچه شیره...
خواستم برات پیغام بذارم ولی نتونستم...

خیلی مبارکه که عربی 20 شدی... میدونی... یکی از دلایلی که من محاسبات عددی (که یه درس مزخرفه) و آمار دانشگاه رو دوست دارم اینه ازشون 19 گرفتم. محاسبات رو بیشتر دوست دارم، چون برای نمره ش زحمت کشیدم...

راستش نفهمیدم که چی به چی شد، ولی احساس کردم که تو حوزه بهت فوق لیسانس میدن... اگه این باشه که خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خوشحالم :* خوش به حالت... هزار و صد دفعه شکر....

... درد دارم...
نمیدونم، گیجم، منگم... دارم دور خودم میچرخم...

عزیز... میفهمم که چقدر دارم بارم رو، رو دوشت میندازم... فکر نکن که نمیبینم که غم من رو هم تحمل میکنی...

خدا خودش کمکمون کنه...

مریمستان

http://maryamestan.persianblog.ir

یه بنده خداییه که وهاب لینکش رو گذاشت، وبلاگش قشنگه :)

اینم خود وهاب:
http://theotherlife.blogfa.com

اتاق

اتاق خونه باید 12 متر باشه! اگه کوچیکتر باشه آدم خفه میشه و اگه بزرگتر باشه از شدت بزرگیش آدم تو خودش حبس میشه و اتاقش میشه 1 متر! برای همین باید اتاق 12 متر داشته باشه.

دلم میخواد تو خونمون اتاق کارم 12 متری باشه :) حتماً باید فرش داشته باشه که اگه خسته شدم روش ولو شم. باید گرم باشه و نور هم بیاد توش ولی باید بشه نور رو خفه کرد چون میفته روی مانیتور D:

دلم میخواد یه اتاق پشتش داشته باشم که از اتاق من بهش راه داشته باشه... اون اتاقی باشه که بتونم توش خرت و پرت بریزم. چیزایی که باید دم دست باشه ولی در عین حال نباید کنارم باشه.

دلم میخواد اتاق خوابمون بزرگ باشه :) اونقدر که یه تخت بزرگ توش جاشه. باید حتماً نرم باشه :)
دلم میخواد نور جوری بیاد تو اتاقمون که صبحها طلوع خورشید و شبها غروبش رو ببینیم. البته طلوع مهم تره! جوری که تمام گرمای خورشید رو جذب کنه. ای کاش بشه توش شبها ماه رو هم دید :) یاد خونه شهر آرا بخیر :) اتاق من اینجوری بود :)

بخاری جا میگیره! شوفاژ بهتره :) خوبیش اینه که من و همسرم تفاهم داریم در این مورد :) شوفاژ رو از اواسط آبان روشن میکنیم. مریم هم اگه گرمشه پنکه بزنه :)) به ما چه! فعلاً که در اقلیته!

دلم یه میز خیلی بزرگ میخواد تو اتاق کارم. چوبی باشه ولی روش یه چیزی باشه که خراب نشه :) چون روش کامپیوتر و لپ تاپم هستن. اونقدر بزرگ باشه که هر چی روش ولو میکنم باز شلوغ نشه :)

دلم میخواد اتاق مریم اندازه ی خودش باشه. توش یه تخت قشنگ و یه کامپیوتر باشه. با یه میز مطالعه برای درس خوندنش. یه تاقچه برای عروسکهاش.

دلم میخواد قوی باشم دوست دارم بدنم ورزیده باشه بشم 85 کیلو ولی بدون یه ذره چربی اضافه :) همش عضله :) ولی نمیخوام کج و کوله باشم :)

دلم میخواد خوب باشم. از مردان خدا... دلم میخواد دلم مطمئن باشه.

دلم میخواد همسرم بهم اعتماد داشته باشه. شبها سرش رو قلبم بذاره و آرامش داشته باشه. خیال من راحت و خیال اونم راحت...

دلم میخواد سر نماز که میشه دست مریم و شیلا رو بگیرم و بریم مسجد، نمازمون رو به جماعت بخونیم.

دلم میخواد مسیح هم داشتیم D:

دلم میخواد مرد باشم...

دلم میخواد همسرم نیشم نزنه... به اونی که هستم و هست راضی باشه...

دلم میخواد الان تو اون اتاق بودم :)