تو

میدونی داری چیکار میکنی؟

درد... درد... درد... درد دارم
نظرات 2 + ارسال نظر
دخترک یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:39 ب.ظ

پروردگار



اوهوم! نشسته‌ام یه کناری و دارم تماشا می‌کنم و شاید یاد گرفتم که دیگه دلواپس و مضطرب نباشم و دلشوره هم نداشته باشم:)

خوب زندگی خودته! حق داری هرجور که می‌خوای رفتار کنی توش و هرجور که صلاح می‌دونی با مشکلاتت مبارزه کنی ..... هر کسی رو هم که خواستی مرخص کنی، با هر کسی هم که خواستی مشورت کنی، هر نوعی که خودت و دکترت صلاح دونستن رفتار کنی و ادامه بدی!

منم ساکتم و زندگی می‌کنم:)
کلاس می‌رم، درس می‌خونم، مدرسه می‌رم، کنکور می‌دم، بیرون می‌رم! تازه صبح‌ها هم دیگه دیرتر از ۸.۵ بلند نمی‌شم:)




پ.ن: شما هیچ وظیفه‌ای در قبال نماز خواندن یا نخواندن، خواب موندن یا بیدار کردن، خوب بودن یا بد بودن من ندارین:) هر کسی باید در مورد اعمال و رفتار خودش مواظب باشه ..... هنوز مونده تا شما یا من بخوایم در مورد افعال و اعمال و رفتارهای همدیگه مسئول باشیم:)
پ.ن: موفق و موید باشید

دخترک یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:17 ب.ظ

پروردگار



عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نبود باده پرست

اگر عشق و شور نماز دارم باید خودم بیدار شم نه اینک کسی بیدارم کنه!
اگر ندارم، وااااای بحالم با این نمازی که می‌خونم!!
نه به درد دنیام می‌خوره این نماز، نه به درد آخرتم!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد